اصطلاح
|
معادل انگليسي
|
معنی آن
|
اپتومتري
|
Optometry
|
بينايي سنجي؛ حرفه مراقبت از چشم و بينايي از طريق تشخيص، درمان و پيشگيري از اختلالات همراه و اصلاح بينايي از طريق تجويز عينك يا لنز تماسي و استفاده از ساير ابزارهاي فانكشنال، اوپتيكال و دارويي
|
اپي فيز
|
Epiphysis
|
بخش استخواني شده و رشد يافته انتهاي استخوان كه به وسيله صفحه غضروفي از ديافيز جدا شده است. زماني كه رشد استخوان كامل شد اين دو به هم متصل مي شوند. (اپي فيز و ديافيز)
|
اپي گلوت
|
Epiglottitis
|
غضروف برگي شكل كه محل ورود غذا به حنجره را در طول بلع مي پوشاند
|
اپي لپسي
|
Epilepsy
|
صرع، يك اختلال در عملكرد مغز در اثر تخليه بارهاي الكتريكي است كه به وسيله انقباض، اختلالات سطح هوشياري و حمله سريع شناخته مي شود
|
اپيدرم
|
Epideris
|
قشر خارجي و اولين لاله پوست
|
اپيدميك
|
Epidemic
|
زماني كه يك بيماري خاص بر روي تعداد زيادي از افراد (بيشتر از ميزان طبيعي مورد انتظار) در يك منطقه جغرافيايي يا بر روي يك گروه مشابه در زمان واحد تاثير گذارد.
|
اپيدميولوژي
|
Epidemiology
|
مطالعه توزيع بيماري در يك جمعيت
|
اپيديديم
|
Epididymis
|
ساختمان طويل و طناب مانند واقع در حاشيه خلفي بيضه ، مجراي پيچيده اپيديديم وظيفه ذخيره سازي ، انتقال و بلوغ اسپرم را به عهده دارد و در امتداد آن وازودفران قرار دارد.
|
اپيستاكسي
|
Epistaxis
|
خون دماغ، خونريزي از بيني
|
اپيلاسيون
|
Epilation
|
برداشت مو به همراه تخريب فوليكول مو
|
اتوايميون
|
Autoimmune
|
بر عليه بافت هاي بدن خون ، خود ايمن
|
اتوپسي
|
Autopsy
|
بررسي پس از مرگ بيمار به منظور تعيين علت بيماري يا ارزيابي فرآيندهاي پاتولوژيك
|
اتوزوم
|
Autosome
|
هر يك از كروموزومهاي غير جنسي، انسان 22 جفت كروموزوم اتوزوم دارد
|
اتوكلاو
|
Autoclave
|
دستگاهي كه با بخار پرفشار ، وسايل مختلف من جمله ابزارها و وسايل جراحي وپزشكي را استريل ميسازد.
|
اجابت مزاج
|
Defecation
|
1- تخليه مواد دفعي از ركتوم
2- برطرف كردن ناخالصيها مانند ناخالصيهاي شيميايي
|
اجابت مزاج مكرر
|
Diarrhoea
|
علل مانند تغيير رژيم غذايي با عفونت، استفاده از مسهل، داروهايي نظير آنتي بيوتيك ها، اضطراب و ...
|
اچ. آي . وي
|
HIV
|
ويروس كاهش ايمني انسان و ويروسي كه موجب بيماري AIDS مي شود.
|
اچ. آي . وي مثبت
|
+HIV
|
كسي كه آلوده به HIV باشد
|
اختلال در تكلم
|
Dysphasia
|
اختلال متداولي كه در حمله مغزي نيمكره چپ اتفاق مي افتد، همچنين آفازي نيز ناميده مي شود
|
ادرار
|
Urine
|
مايعي كه به وسيله كليهها ترشح ميشود، در مثانه جمع آوري شده و از طريق پيشابراه دفع ميشود
|
اديولوژيست
|
Audiologist
|
شنوايي شناس، متخصص در شناخت اختلالات شنوايي
|
ارتوپدي
|
Orthopedics
|
شكسته بندي . فن و دانش مربوط به پيشگيري ،تشخيص و درمان بيماريها و ناهنجاريهاي سيستم استخوان بندي
|
ارتودنسي
|
Orthodontics
|
منظم كردن دندان ها
|
ارگاسم
|
Orgasm
|
اوج لذت جنسي
|
ارگان
|
Organ
|
عضو، اندام؛ جز مستقل از بدن كه وظيفه مخصوصي را انجام ميدهد
|
ارگانيسم
|
Organism
|
يك موجود زنده اعم از حيوان يا گياه
|
اروزيون
|
Erosion
|
زخم شدن، زخم ناچيز و سطحي
|
اريتم
|
Erythema
|
سرخي و قرمزي پوست به صورت لكه هايي به اندازه هاي مختلف كه ممكن است ناشي از حرارت ، مصرف بعضي داروها ، اشعه ها و يا نشانه بعضي بيماريها باشد.
|
ازن
|
Ozone
|
گاز انفجاري آبي يا مايع كه شكل آلوتروپي از اكسيژن ميباشد. اين گاز خواص آنتيسپتيك و ضدعفوني كننده داشته و براي سيستم ريوي محرك و سمي است
|
اسپاسم
|
Spasm
|
انقباض ناگهاني ، شديد و غير ارادي يك يا چند عضله كه با درد و اختلال در كار عضلات همراه است. تنگ شدن موقتي و ناگهاني مجاري بدن نيز اطلاق ميشود.
|
اسپرم
|
Sperm
|
1- نطفه؛ مني
2- اسپرماتوزوئيد
|
اسپلينت
|
Splint
|
1- آتل، جسم سخت يا قابل انعطافي كه جهت تثبيت قسمتهاي متحرك يا تغيير مكان يافته به كار ميرود
2- عمل محكم كردن يا محصور كردن با چنين وسيلهاي
|
اسپور
|
Spur
|
1- خار استخواني؛ جسمي كه از استخوان برجسته ميشود
2- در دندانپزشكي وسيلهاي فلزي كه از صفحه، باند يا ساير وسايل دندانپزشكي برجستگي پيدا ميكند
|
استئوآرتريت
|
Osteoarthritis
|
بيماري دژنراتيو غير التهابي مفصل كه با دژنراسيون غضروف مفصلي، هيپرتروفي حاشيه استخوان، تغييرات غشا سينوويال همراه با درد و سفتي مشخص ميشود
|
استخوان
|
Bone
|
1- بافت همبندي سخت و محكم كه بخش اعظم اسكلت مهره داران را شامل ميشود و عمدتا از نمكهاي كلسيم تشكيل شده است.
2- هر يك از قطعات جداگانه اسكلت بدن
|
استرچر
|
Stretcher
|
برانكارد؛ وسيلهاي كه جهت حمل و نقل بيماران يا زخمي به كار ميرود
|
استرس
|
Stress
|
تنش ، فشار رواني
|
استريل
|
Sterile
|
1- عقيم، فردي كه نميتواند توليد مثل كند.
2- آسپتيك؛ عاري از ميكرو ارگانيسمهاي زنده، بدون توليد ميكرو ارگانيسم
|
استفراغ
|
Vomit
|
1- بيرون راندن، استفراغ، محتويات معده از طريق دهان
2- مواد استفراغي
|
استمنا
|
Masturbation
|
رسيدن به ارگاسم از طريق خود تحريكي نواحي ژنيتال
|
استنشاق
|
Inhalation
|
1- وارد ساختن هوا يا ساير مواد به داخل ريهها
2- استنشاقي؛ هر نوع دارويي كه از راه تنفس بيني يا دهان وارد بدن شود
|
اسكار
|
Eschar
|
يك پوسته ريزي خشك التيامي روي زخم
|
اسكار
|
Scar
|
جاي زخم
|
اسكلروز
|
Sclerosis
|
تصلب. سفت شدن بيمارگونه نسوج
|
اسكوروي
|
Scurvy
|
بيماري است كه از كمبود اسيد اسكوربيك (ويتامين C) ناشي ميشود و با كم خوني، لثههاي اسفنجي، تمايل به خونريزيهاي جلدي، مخاطي و سفتي عضلات ناحيه ساق و پشت ساق پا مشخص ميشود
|
اسكيزوفرني
|
Schizopherenia
|
شايع ترين نوع روان گسستگي است. بيماري جدي رواني است كه در آن فرد مبتلا تماس با واقعيت را از دست داده و ممكن است تفكر مغشوش و بي سازماني را نشان دهد.
|
اسيد اوريك
|
Lauric acid
|
يك اسيد چرب اشباع شده كه در بسياري از چربيهاي گياهي يافت ميشود (به خصوص روغن نارگيل و روغن نخل)
|
اشباع نشده
|
Unsaturated
|
دارا نبودن تمام ظرفيت ماده محلولي كه ميتواند به وسيله يك حلال حمل شود
|
اشرشياكلي
|
Escherichia.coli
|
از عوامل باكتريايي عامل اسهال كه نقش مهمي در اسهال مسافران و در موارد اپيدمي اسهال به ويژه در كودكان دارد.
|
اشكال در بلع
|
Dysphagia
|
اختلال بلع به هرگونه مشکل خوردن مواد غذایی و آشامیدن مایعات گفته می شود و در واقع اختلال بلع، مشکل در انتقال مواد غذایی جامد یا مایع از دهان تا معده است
|
اضطراب
|
Anxiety
|
هيجان
|
اضطراب و نگراني
|
Dysphoria
|
خلق بي قراري همراه با افسردگي
|
اعتياد
|
Addiction
|
يك حالت رواني و گاهي جسمي ناشي از تاثير دارو بر روي يك موجود زند هاست كه رفتار و واكنش هاي خاص و شخصي را در ارگانيسم ظاهر مي نمايد و هميشه همراه با يك كشش مفرط براي مصرف دايمي يا دوره اي آن دارو مي باشد.
|
افتالمولوژي
|
Ophthalmology
|
چشم پزشكي؛ شاخه اي از پزشكي كه به طور مفصل راجع به آناتومي، فيزيولوژي، پاتولوژي و ساير موارد مربوط به چشم بحث ميكند
|
افسردگي
|
Depression
|
1- كمبود يا كاهش فعاليت
2- در روانپزشكي اندوه مرضي
|
اكتسابي
|
Acquired
|
چيزي كه هنگام تولد نباشد، ولي در پاسخ به محيط در فرد به وجود مي آيد و تحت تأثير انتقال ارثي نيست.
|
اكتودرم
|
Ectoderm
|
لايه زاينده ابتدايي خارجي جنين كه بخشي از اپي تليوم و بافتهاي عصبي را ميسازد
|
اكلامپسي
|
Eclampsia
|
تشنج حاملگي ، غش حاملگي ،عارضه اي كه معمولاً بدليل مسموميت هاي حاملگي رخ مي دهد
|
اگزما
|
Eczema
|
عارضه التهابي سطحي پوست است كه غالباً اپيدرم را در برمي گيرد و در مراحل اوليه با قرمزي ، خارش، پوسته ريزي همراه است.
|
التهاب
|
inflammation
|
وضعيت بخشي از بدن همراه با گرما ، تورم يا برافروختگي در نتيجه واكنش به آسيب يا عفونت
|
التهاب حاد
|
Acute inflammation
|
التهاب شديد با پيشرفت سريع و علائم واضح
|
التهاب ملتحمه
|
Conjunctivitis
|
التهاب ملتحمه یا کنژنکتیویت (Conjunctivitis) یا قرمزی چشم التهاب غشاء چشم است که بدلایل عفونی یا غیر عفونی رخ میدهد. ملتحمه (conjunctiva) غشاء نازک و شفافی است که روی سفیدی چشم (صلبیه) و سطح داخلی پلکها را پوشاندهاست.
|
الكتروانسفالوگرام
|
EEG
|
(Electroencephalogram)
يك ثبت گرافيك از فعاليت الكتريكي انجام شده در مغز
|
الكتروكارديو گرام
|
ECG
|
Electrocardiogram
ثبت نمودار از وقايع الكتريكي قلب در طول فعاليت عضلات قلب در طول چرخه قلب، اين نمودار مي تواند روي يك كاغذ يا روي اسيلوسكوپ نمايش داده شود
|
الكتروليز
|
Electrolysis
|
1- جدا سازي يون ها از طريق قرار دادن آنها در يك ميدان الكتريكي
2- تخريب فوليكول هاي مو به وسيله ماساژ با جريان الكتريكي
|
الكليسم
|
Alcoholism
|
حالت مرضي كه در نتيجه مصرف بيش از حد مشروبات الكلي به وجود مي آيد.
|
انتقال
|
Convection
|
عمل رساندن يا انتقال دادن به خصوص انتقال گرما در يك مايع يا گاز از طريق حركت ذرات گرم شده
|
انتقال
|
Transmission
|
سرايت؛ مثل انتقال يك بيماري از يك فرد به فرد ديگري
|
انتوباسيون
|
Intubation
|
تعبيه يا وارد ساختن يك لوله به داخل يكي از كانالهاي بدن يا ارگانهاي تو خالي مانند ناي
|
اندميك
|
Endemic
|
بومي به وفور در طول زمان اتفاق مي افتد. براي شيوع يك بيماري در يك منطقه به كار مي رود.
|
اندودرم
|
Endoderm
|
لايه زاينده ابتدايي داخلي جنين كه در برخي بافتهاي پوششي بزرگ ميشود.
|
اندوكرين
|
Endocrine
|
اصطلاحي كه براي غدد بدون مجرا به كار مي رود و هورمون هاي خود را مستقيما به درون خون يا لنف ترشح مي كنند. مثالهايي از اين دسته شامل : هيپوتالاموس، هيپوفيز، غدد تيروئيد، غدد پاراتيروئيد، غدد آدرنال، پانكراس، گنادهاي جنسي،تيموس وغده صنوبري ميباشد.
|
اندومتريوم
|
Endometrium
|
غشاء مخاطي درون رحم كه طي دوره قاعدگي براي آمادگي جهت امكان لانه گزيني يك تخمك بارور، ضخيم مي شود. اگر تخمك بارور نشود، طي دوره قاعدگي خون جاري مي شود.
|
انزال
|
Ejaculation
|
بيرون ريختن مايع مني از آلت تناسلي در نتيجه تحريك جنسي
|
انزال
|
Ejaculation
|
خروج ناگهاني و پر فشار، به خصوص در مورد مايع مني
|
انسولين
|
Insulin
|
يك هورمون پروتئيني كه از سلولهاي جزاير لانگرهانس پانكراس توليد ميشود. اين هورمون كه اصليترين تنظيم كننده سوخت و ساز بدن است، در پاسخ به افزايش ميزان گلوكز يا اسيدهاي آمينه خون ترشح ميشود
|
انقباض
|
Contraction
|
كوتاه شدن؛ اختصار؛ ادغام
|
انكوباتور
|
Incubator
|
دستگاهي براي فراهم نمودن شرايط ايدهآل (از نظر درجه حرارت، رطوبت و غيره) به منظور رشد و نمو يك نوزاد نارس و يا كشت دادن باكتريها
|
انگشت شست
|
Thumb
|
انگشت راديال يا اول دست
|
انگل
|
Parasite
|
موجود زنده اي كه در داخل و يا بر روي كالبد موجود زنده ديگري زندگي مي كند و ادامه زندگي آن متكي به حيات موجود زنده ديگر است.
|
انما
|
Enema
|
ريختن و وارد كردن مايع به درون ركتوم براي تخليه روده، تجويز داروها (مثل تسهيل كورتيكوستروئيدها) و براي تزريق ماده حاجب در طول راديوگرافي روده بزرگ
|
اهدا كننده
|
Donor
|
فردي كه بافت و اعضا بدن خود را به ديگران مي دهد. نظير خون، مغز استخوان، مني، تخمك و اندامها
|
اوديولوژي
|
Audiology
|
علم مطالعه انواعي از اختلالهاي شنوايي كه با روش هاي درماني طبي يا جراحي، بهبود پيدا نميكنند
|
اوديومتري
|
Audiometry
|
اندازهگيري قدرت شنوايي در فركانسهاي مختلف امواج صوتي؛ شنوايي سنجي
|
اور دوز
|
Overdose
|
دوز زياد، تجويز دوز بيش از اندازه
|
اورا
|
Aura
|
نوعي حس ذهني يا پديده حركتي كه قبل از يك وضعيت نورولوژيك عليالخصوص يك تشنج صرعي يا ميگرن بروز كرده و مشخصه آن به شمار ميآيد
|
اورولوژي
|
Urology
|
شاخهاي از علم پزشكي كه با سيستم ادراري زنانه و دستگاه تناسلي مردانه سر و كار دارد
|
اوريون
|
Mumps
|
بيماري عفوني پاراميكسو ويروس حاد و واگيرداري كه بيشتر در بچهها بروز كرده، اكثرا غدد بزاقي و بيشتر پاروتيد را درگير كرده ولي توانايي درگير كردن بافتهاي ديگر مثل مننژ و بيضهها (در پسران بالغ) را نيز دارد
|
اوفتالمولوژيست
|
Oculist
|
متخصص بيماريهاي چشم
|
اولترا سونوگرافي
|
Ultrasonography
|
تصوير برداري از ساختمانهاي عمقي بدن به وسيله ثبت پژواك (انعكاس) امواج ماورا صوتي كه به سمت آن بافتها فرستاده شدهاند و با شدت مختلفي توسط بافتها انعكاس يافتهاند
در اولترا سونوگرافي تشخيصي از امواج يا فركانس 1 تا 10 مگا هرتز استفاده ميشود
|
اولنا
|
Ulna
|
استخوان داخلي و بزرگ ساعد، زند زيرين
|
اونيكوگريفوزيس
|
Onychogryphosis
|
هيپرتروفي و خم شدن ناخن ها كه سبب چنگالي شدن آنها ميشود
|
اوول
|
Ovule
|
1- تخمك درون فوليكول گراف
2- هر ساختمان كوچك تخم مرغي شكل
|
ايبوپروفن
|
Ibuprofen
|
يك داروي ضد التهابي غير استروئيدي كه اثرات ضد درد و ضد تب نيز دارد، اين دارو براي تخفيف درد در بيماريهايي مانند آرتريت روماتوئيد و استئوآرتريت به كار ميرود
|
ايدز
|
Acquired immunodeficiency syndrome (AIDS)
|
عامل مولد بيماري ويروسي است موسوم به HIV كه موجب كاهش مقاومت طبيعي در برابر بيماريها مي گردد. به نحوي كه دستگاه ايمني بدن مورد حمله قرار گرفته و توانايي انجام وظيفه اش را از دست مي دهد.
|
ايسكمي
|
Ischemia
|
كاهش خون در يك قسمت از بدن به علت انقباض عروق يا انسداد جريان خون
|
ايكتر
|
Icterus
|
يرقان؛ زردي
|
ايلئوم
|
Ileum
|
بخش انتهايي روده باريك كه از ژژنوم تا سكوم (روده كور) امتداد دارد
|
ايمني اكتسابي
|
Acquired immunity
|
مصونيتي كه جانور پس از ورود ميكروارگانيسم ها يا تركيبات آنها به بدنش بدست مي آورد.
|
ايمونوژن
|
Immunogen
|
ماده تحريك كننده سيستم ايمني و ايجاد كننده پاسخ ايمني
|